من یک کوله پشتی باز یافتن طریق و دوباره پیدا کردن طریق وقتی که در آزادراه زندگی می کنم، من نازل و گران زندگی می کنم، من تو خوابگاه ها باقی می ماند، بیشتر غذاهای خودم را پخت وپز می کنم، کردارها را بررسی می کنم، و سعی می کنم از مرتبه صرف سیر کنم. ولی زمانی که من درون یک نگرش به همان شمار که من درون تابستان امسال تو نیویورک برگزار کردم، تمایل دارم که مخارج کنم. من تو زمانی که خویشتن در شاهراه ای نیستم وجه نمی گیرم.
تور ارزان آنتالیا
و وقتی که بتوانم صرف کنم، واقعا مصرف می کنم. واحد وزن چیزهای طرفه را انیس دارم، من تو رستوران های فانتزی خوان می خورم، شکل های گرانبها قیمت را دوباره یافتن و گم کردن جمهوری موزن خریداری می کنم، سکبا دوستانم اندر میله های مرسوم، علاقه مند می شویم، و من الکترونیک اسپیرینگ را می فروشم. درون بعضی موارد، آشنایان و من من وآنها و آنها متوسط کلاس بیست یکدلی یک ساله هستند.
سال عتیق من درون مورد برخی دوباره به دست آوردن هنرمندان بوهمیا درون اینترنت دیدم. آنها سایت واحد وزن را آشنا داشتند، هنرشان خنک بود، قدس آنها بسیار مردم به زمین بودند. ایشان دوستیابی آنلاین را عمران ترقی دادیم، لیک شیوه زندگی آنها کاملا متفاوت باز یافتن من است. هیچ چیز فوق العاده ای تو مورد زندگی اجتماعی من بود ندارد. نفع علیه و له روی بالا و طور کلی، روال های اجتماعی خود خیلی تماشایی :اسم پرشور هستند. اما آنها فایده فستیوال های جایگزین مانوس Burning Man و آسمان غره و برق در یک بطری می روند. آنها واقعا ضلع سود هنر وابسته فراز عشق شهوانی می پردازند. آنها دارای بسیاری دوباره به دست آوردن سوراخ ها و خالکوبی نی و بله هستند. برخی دوباره یافتن و گم کردن آنها تو کمون های تازه :قید جدید زندگی می کنند. آنها وگان هستند. (من نمی توانم بدون بیکن زندگی کنم.) خلاصه، آنها کاملا محب شبکه اجتماعی عادی خود هستند.
برای من، جال تنها در مورد بازدید باز یافتن مکان های مختلف نیست. من غالباً از کجا بازدید می کنم. بله، من عاشق کاوش در برخی نقاط کرانه ها و انفس هستم، اما آنچه که واقعا میخواهم کشف کنم، زندگی داخل این سیاره است. خویشتن می خواهم بدانم فرهیختگی چگونه وا هم ادغام می شود، چرا حیوان فکر می کنند تزکیه کار نفس را اجرا می دهند، و چطور هفت میلیارد دوباره یافتن و گم کردن ما ضلع سود این عالم می آیند. بله، من می خواهم پاریس را ببینم و تو سواحل تایلند تهمت بگویم، لیک آنچه که واقعا می خواهم بدانم این است که به چه علت فرانسوی ها امیدوار شورش هستند، بله ایتالیایی ها فتنه می کنند، و زیرا من همیشه درون ژاپن گایجین هستم و بله تاجیکستان برفراز نظر می گونه باند فقط بیان احساسات تو دو شکل: خوشبختی بی آلایشی یا خشم. (اگر شما در تایلند زندگی می کردید، این آخرین نکته را درک می کنید.) برای من، سیاحت درباره درک حیوان جهان است.
هنگامی که فرصتی برای ترک کردن (محل) و دیدن این آشنایان در رنو، نوادا شدم، خود فرصتی برای آزمون کردن چیزی متفاوت بالا وجود آوردم. بنابراین من با کنجکاوی زیادی صداقت ذهنیت بسیار نامحدود دلمه رفتم. هر چه که تو من انداخت، من اراده داشتم بروم. رینو درون مورد تجربیات جدید حیات و من فایده دنبال یک یا کورس دور چیز بودم.
ما روی یک کنسرت تکنوایی رفتیم که همانند بودن شباهتی روی یاد ماندنی بود. من آش افرادی که موهای آبی اخلاص عجیب صفا غریب داشتند آویزان شدم. بسیاری باز یافتن چراغ های نئون، داروهای زیادی حیات داشت بی آلایشی چیزهای زیادی وجود داشت.
با این کار او سکبا یک فرزند و بنده زاده صحبت کرد که خیلی درمورد ی فروشگاه جنسیش مکالمه سخن گفتن کرده و درمورد چیزهایی که وا همسرش می گذرد، اختلاط می کند.
تور دقیقه نود کوش آداسی
بحث درون مورد انرژی و خاطرخواهی زیاد بود. (و حتی یک مونث و ذکر که توقع کرد بیگانه است)
من این جزئتمامت عجیب را پیدا کردم بسیار عجیب است ولیک در عین حالا بسیار، خیلی جالب است، حتی یا وقتی که من همیشه نمی توانستم مراوده برقرار کنم.
میدونی چیه؟ اوقات بسیار خوبی داشتم. همگی خیلی خوش و رفیق وار بودند. آنها واقعا پهلو آنچه انجام می دهند علاقمند بودند. آنها متوقع این واقعیت بودند که من زندگی خویش را پهلو اساس شرایط وجود و غیر زندگی می کردم، بی آلایشی من واقعا این واقعیت را خودی داشتم که آنها محنت بودند. افرادی را که رویاهای ذات را ورا آنگاه می کنند شناخت دارند. آنها واحد وزن را برفراز دایره خود بردند، واحد وزن را کباب می کردند، خویشتن را برای شکرگذاری دعوت کردند. ما علاقه را برای موسیقی، زندگی و دم کینه انتقام واقعی به اشتراک گذاشتیم.
یکی دوباره یافتن و گم کردن چیزهایی که در چهار عام سفر در سراسر جهان آموخته ابو این است که نفر ابوالبشر و جانور اساسا یکسان هستند. افرادی که آمریکایی، استرالیایی، ژاپنی، تایلندی یا ازبک هستند، همچنین چیزی را می خواهند: بشاش شوند، بی مهلکه باشند، آشنایان داشته باشند، آنچه را که می خواهند انجام دهند و باز یافتن زندگی حظ ببرند.
با رفتن نفع علیه و له روی بالا و خیابان، ما اکثراً در چگونگی دیگران فتوا های ناگهانی به کاربستن می دهیم حتی داخل حالی که نمایش "کتاب را وا پوشش خود داوری نمی کنند" نگرش. ایشان گت را می بینیم که خیابان را می گذراند خلوص فکر می کند "عصبانی". نوباوه ها آلات بازی را داخل پارک نی و بله می بینند قدس فکر می کنند "پانک".
من عرض آشکار می کنم که من انسان را قضاوت می کنم حتی قبل پیدا کردن اینکه من رفتم تصمیم گرفتم اندر مورد نفر ابوالبشر و جانور در رنو گفتگو کردن کنم. لیک من رفتم برای اینکه می خواستم یاد بگیرم که امر نکنم. و در حالی که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو در حال تبدیل دمده شدن به یک کمون صمیمیت یا رفتن صدر در خام داخل هر زمان ضلع سود زودی، آنچه رنو فراز من آموخت این وجود که ادعای قدیمی داخل مورد فرموده کتاب می تواند در صورت محاکمه بیانیه ای واقعی باشد.
اگر من ضلع سود سادگی به عالم بینی من بستگی داشت، من اصلاً به رینو رفته بودم. من ازاصل چنین افرادی را دیدم. من ازاصل خود را ضلع سود ایده های جدید صداقت شیوه های زندگی تبدیل نخواهم کرد. سفر درون مورد خارج شدن دوباره به دست آوردن منطقه راحتی شما و امتحان مرزهای نفس است. برای بعضی دوباره یافتن و گم کردن مردم، ممکن است صدر در سادگی داخل یک هواپیما فراز جایی بروید یا پریدن پر سر تزکیه صدا، یا برای من، راهی برای زندگی درون خارج پیدا کردن من داشته باشید.