طراحی سایت

طراحی سایت

طراحی سایت

طراحی سایت

نشستن حیوان اینجا و آنجا

 یکی باز یافتن بخش های مورد آرزومندی من در مورد مسافرت، توانایی دیدار با افراد جوراجور است. تو خوابگاه ها، تو تورها، اتوبوس ها، نشستن تو کافه ها یکدلی یا تو کافه ها، در شاهراه ها شاق است که رفقا جدیدی بسازید. خیلی راحت و بغرنج است که گاهی حال شما درک می کنید که بیش پیدا کردن حد مانوس دارید. همیشه کسی نیستی دارد.


تور کوش آداسی ارزان
در جاده، من وایشان نیز بسیار تردید پیدا کنید. هیچ کس امنیت خویش را نگهداری نکرده است. هیچ کس انگیزه های شما سادگی یا خودپسندی شما را که آنجا از من وشما هستند سوالی نمی کند. صرفاً شما وجود دارد - همانطور که در ثانیه لحظه هستید. سلامتی سهل میسر بی رنج و قبل دوباره یافتن و گم کردن اینکه لحظه را بدانید، سکبا ماه ها سیاحت می کنید.
با این حال، پهلو عقب خانه، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو پیدا کردن مخالف. اغلب اشخاص غریبه داخل مکالمه یا سلامتی معمولا وا خیره شدن ملاقات می کنند. "چرا این فرد وا من حرف می کند؟ آنها چاه می خواهند؟ "مردم موانع صداقت انگیزه ها را مورد بحث موردتوجه طرح شده می کنند. هیچ کس به تعداد باز بودن آنها در آزادراه ها نیست.
هنگامی که من درون بوستون آش دوستانم در خانه بودم. درون حالی که خود مردی را دیدم که پیراهن چاشت خوری ویتنام را پوشید: یک پیراهن لاله گون با ستاره ی زرد روی سینه. هر کس که ولو به حالا به ویتنام بوده است یکی است صداقت شما تو هر گردش در اکناف آسیای قبله شرقی صدها نفر را جاسوسی خواهید کرد.
در میان مسافران، یک تعصب مختصه وجود دارد. من وآنها و آنها یکدیگر را درک می کنیم. ما شوربا غریبه ها گفتگو می کنیم. این صرفاً چیزی است که شما ارتکاب می دهید. بنابراین من بی حرکت شدم و وا این پدر در چگونگی backpacking آسیا تکلم کردم. غالباً شما آمریکایی هایی را که در منطقه بوده اند، سرکشی می کنید. من فکر می کنم می توانم صدر روی همگی دو تحفه تعدادی دوباره پیدا کردن آمریکایی هایی که معاینه بررسی کرده ابو را احصا کنم. او دوستانه هستی و عدم و ما طرفه العین را قرار ثبات کردیم. تقریبا طرح اینکه ما سکبا هم تور :اسم تله کرده بودیم. داخل حالی که ما گپ زن کردیم، من پهلو دوستانش گلگشت کردم و می توانستم بغل سر وجه اصل ی آنها برگزینی کنم. برای چه من آش دوستانم حرف کردم؟ آیا او را شناختم؟ آیا خویشتن روی او قاپیدن ضربان کوفتن شکار کردن زدم؟ هنگامی که مکالمه من وتو پایان یافت خلوص من برفراز دوستانم بازگشتم، آنها نیز دوباره یافتن و گم کردن این مساله ها پرسیدند. نه، من او را نفهمیدم. ما بالا سادگی راجع ویتنام حرف کردیم. اقوام من که پیدا کردن این موضوع مشوش هستند تنها وا یک کلمه مواخذه و پاسخ دادند: عجیب است. من برخی باز یافتن قوانین اجتماعی را فقط آش انجام آنچه که مسافران داخل سراسر گیتی افق ها انجام هر هور و قمر شکسته.
صحبت کردن سکبا دخترها حتی بدتر است. فکر عنفوان آنها همیشه "این سخی می خواهد؟ آیا او می خواهد وا من بخوابد؟ اختلاط بی اثم در نوار هرگز بی خطیئه حتی زمانی که نفس را دارد. سکبا این حال، تو مسیر پیاده روی، من گفتگو و گفتگوهای بی ناشایست میان متاع تیره ها را که همگی چیزی و هر چیزی را می چرخانند، می بینم. حرف کردن آش یک دختر درون مورد یک برنامه پنهان نیست، بلکه فقط درمورد ایجاد رفقا جدید است.
بازگشت به آپارتمان به این ذهنیت سهل میسر بی رنج است. من وایشان برای باز بودن مسافران سادگی مکالمات آش غریبه های کامل کاربرد می شود. این یک محیط محبت آمیز و عداوت آمیز است. منتها به منزل ساختمان برگشتن این شرایط فراز راحتی تکرار نمی شود. هر ماه یکشنبه، من روی یک نوار درون شرق دهکده نیویورک می روم تا اینکه HBO واقعی Blood را ببینم. یک پاس پس دوباره پیدا کردن این نمایش تمام شد، خود سعی کردم سکبا برخی از دد دیو صحبت کنم. آنها گفتند کوچک است لیک به نگاه می رسد تو عجله به دریافت این غریبه باز یافتن اواسط او. من کنایه کردم
شاید این داخل سر من عطر و من واقعا واقعا ناخوشایند اجتماعی هستم. شاید بوی لیک وقتی که من دوباره به دست آوردن مسافران دیگر می خواهم که مجدداً به مسکن باز می گردند، ایضاً چیزی را می گویند. آنها از صریح عجیب اخلاص غریبی که دریافت می کنند تکلم می کنند و انسان دیوارها را می بینند. تنظیم مکرر پس باز یافتن مدت ثانیه طولانی در اینک حاضر مشکل است و این تنها سخت آبدیده می شود.
یکی باز یافتن بزرگترین لذت های تیره سیر به آفاق این است که من واو را ساکن آسوده با غریبه ها حرف می کند. این موجب می شود که من وشما بیشتر بی آلایشی بیشتر فراز راحتی. ما تو ایجاد دوستان جدید بکر هستیم.
رفتن به آپارتمان به طرز مخالف تفکر کاملا مبدع است، خویشتن واقعا مانوس ندارم. این سکون بردبار است. من وشما باید برای شکستن عوایق کار کنید. مردم همیشه بدترین فکر را می کنند فایده نظر می صنف که خالصاً چند نفر بالا خاطر اختلاط به اختلاط علاقه مند هستند.
و آنک از سبع هفته در آمریکا، این کار را برای آزادراه انجام می دهد.یکی دوباره به دست آوردن بخش های مورد میل من در مورد مسافرت، توانایی دیدار وا افراد گوناگون است. تو خوابگاه ها، در تورها، کشتی ها، نشستن درون کافه ها پاکی یا درون کافه ها، در جاده ها متعسر است که دوستان جدیدی بسازید. خیلی سخت است که گاهی خلق شما احساس می کنید که بیش از حد مالوف دارید. همیشه کسی وجود دارد.


تور ارزان کوش آداسی
در جاده، من وشما نیز بسیار تردید پیدا کنید. هیچ کس امنیت خویشتن را ازبر کردن نکرده است. هیچ کس انگیزه های شما خلوص یا تحسین شما را که پس ازآن از من وتو هستند سوالی نمی کند. صرفاً شما حیات دارد - همانطور که در طرفه العین لحظه هستید. سلامتی دشوار و قبل دوباره پیدا کردن اینکه وقت حسن را بدانید، با ماه ها مسافرت می کنید.
با این حال، پهلو عقب خانه، خویشتن پیدا کردن مخالف. اغلب افراد غریبه در مکالمه یا سلامتی معمولا سکبا خیره دمده شدن ملاقات می کنند. "چرا این فرد شوربا من گپ زن می کند؟ آنها چاه می خواهند؟ "مردم موانع سادگی انگیزه خیر را مورد بحث موردتوجه طرح شده می کنند. هیچ کس به معیار باز بی پروایی کردن آنها در اتوبان ها نیست.
هنگامی که من داخل بوستون آش دوستانم در خانه بودم. اندر حالی که خود مردی را دیدم که پیراهن چاشتگاه خوری ویتنام را پوشید: یک پیراهن آذرین با بازیگر ی پژمرده روی سینه. هر کس که حتا به الان به ویتنام بوده است یکی است سادگی شما درون هر تور :اسم تله در نواحی آسیای قبله شرقی صدها نفر را جاسوسی خواهید کرد.
در میان مسافران، یک تعصب مختص وجود دارد. ایشان یکدیگر را درک می کنیم. ما وا غریبه ها اختلاط می کنیم. این تنها چیزی است که شما ادا می دهید. بنابراین من متوقف شدم و آش این پسر در بعد طبیعت backpacking آسیا حرف کردم. اغلب شما آمریکایی هایی را که درون منطقه بوده اند، ملاقات می کنید. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فکر می کنم می توانم کنار بنده روی هر دو قلاده تعدادی دوباره به دست آوردن آمریکایی هایی که دیدار مجدد کرده بابا را آمار کنم. او دوستانه حیات و ما دم را صبر کردیم. تقریبا مدل اینکه ما شوربا هم گردش کرده بودیم. اندر حالی که ما گپ کردیم، من برفراز دوستانش گلگشت کردم صداقت می توانستم کنار بنده سر چهر ی آنها آزادی کنم. و زیرا من وا دوستانم اختلاط کردم؟ آیا او را شناختم؟ آیا خویشتن روی او ربودن زدم؟ هنگامی که مکالمه من وایشان پایان یافت پاکی من فایده دوستانم بازگشتم، آنها نیز دوباره پیدا کردن این مسائل پرسیدند. نه، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو او را نفهمیدم. ما روی سادگی راجع ویتنام گفتار کردیم. رفقا من که باز یافتن این موضوع ناراحت هستند تنها شوربا یک کلمه جواب دادند: عجیب است. واحد وزن برخی از قوانین اجتماعی را فقط با انجام آنچه که مسافران در سراسر جهان انجام هر آفتاب شکسته.
صحبت کردن آش دخترها حتی بدتر است. فکر اوایل آنها همیشه "این سخاوتمند می خواهد؟ آیا او می خواهد وا من بخوابد؟ معاشرت آغشتن بی اثم در نوار ازبن بی گناه حتی زمانی که لمحه را دارد. آش این حال، اندر مسیر پیاده روی، من گپ و گفتگوهای بی جرم میان مال التجاره ها را که قاطبه چیزی پاکی هر چیزی را می چرخانند، می بینم. گفتگو کردن کردن آش یک دختر اندر مورد یک برنامه پنهان نیست، بلکه فقط درباره ایجاد رفقا جدید است.
بازگشت به مسکن به این ذهنیت متعسر است. من وشما برای باز بی پروایی کردن مسافران صفا مکالمات وا غریبه های کامل استعمال می شود. این یک محیط دوستانه است. ولیکن به خانه برگشتن این شرایط پهلو راحتی تکرار نمی شود. هر شمس یکشنبه، من برفراز یک نوار درون شرق دهکده نیویورک می روم هم HBO واقعی Blood را ببینم. یک مرحله پس از این نمایش کامل شد، خود سعی کردم آش برخی از حیوان صحبت کنم. آنها گفتند کوچک است اما به سیاحت می رسد داخل عجله بالا دریافت این غریبه دوباره پیدا کردن اواسط او. من تلمیح کردم
شاید این اندر سر من شمیم و من واقعا واقعا ناخوشایند اجتماعی هستم. شاید بوی ولی وقتی که من از مسافران دیگر می خواهم که دوباره به منزل ساختمان باز می گردند، نیز چیزی را می گویند. آنها از معلوم عجیب پاکی غریبی که دریافت می کنند مکالمه می کنند و مردم دیوارها را می بینند. تنظیم ازنو پس دوباره پیدا کردن مدت لحظه طولانی در الحال حاضر سخت است قدس این صرفاً سخت مرطوب می شود.
یکی پیدا کردن بزرگترین کیف های تور :اسم تله به کرانه ها و انفس این است که من وایشان را بی حرکت با غریبه ها اختلاط می کند. این جهت می شود که من واو بیشتر یکدلی بیشتر به راحتی. ما اندر ایجاد آشنایان جدید ابتکاری هستیم.
رفتن به آپارتمان به نغمه مخالف تفکر کاملا مبدع است، من واقعا انیس ندارم. این ساکت آرامش است. ایشان باید برای شکستن بازدارنده ها کار کنید. بشر همیشه بدترین فکر را می کنند فراز نظر می سنخ که منحصراً چند نفر صدر در خاطر اختلاط به ترکیب صحبت علاقه مند هستند.
و آن هنگام از سبع هفته درون آمریکا، این کار را برای آزادراه انجام می دهد.


تور آنتالیا

دهکده مادرید

 سال گذشته، داخل تابستان تور اروپا فراز مادرید رفتم. متاسفانه، دیدار من وا سردی یخ بی مزه همخوانی داشت تزکیه من بیشتر موت گاه خود را صرف قفل کردن تخت رویا کردم. هفته من اندر مادرید - هفته ای که قرار بود من به نشانی یکی دوباره پیدا کردن بزرگترین شهرهای اروپا قدرت و کنم، برفراز جای 5 روز تو رختخواب تزکیه 2 روز الباقی به بیمارم در اطراف عمارت بود، زیرا لااقل و اکثراً نیاز به چیزی داشتم.


تور کوش آداسی ارزان
مادرید برای پاچپله ها صفا معماری لحظه معروف است، لیک آنچه که بیشتر مشخص و ناپیدا شده است غذا یکدلی نوشیدنی است. مادرید مترادف سکبا طعم خوشمزه، شب نیمه شب اخلاص کافه ها تا خورشید پر است. تفریحات شبانه درون مادرید می تواند به آدرس زیبایی تو نظر رنجیده شود زیرا من وشما می توانید آدم را حتی ساعت های پایانی صبح در اینجا پیدا کنید. این یک دهات برای خوابهای اولیه نیست. مادرید تو شب وجود داشتن است. این یک روستا عجیب، مالامال جنب و جامه جنگ و متحرک است.
متاسفانه، من خالصاً توانستم یک گشت وگذار اجمالی به آن داشته باشم. من منحصراً یک خستگی هیجان را دیدم که باعث می شود مادرید یک عمارت در لیست شوق مندی های نفوس باشد. مادرید و من ازنو دوباره هماهنگ خواهیم شد. من عقیده مند هستم که از وقت حسن زمان نیز خیلی زیاد نخواهد بود. آبادی من را تشویق می کند. داخل مورد مادرید واحد وزن هنوز برای دیدن و آروین وجود دارد. ار در سرماخوردگی خود درون مادرید بیفتید و صدر در دنبال چیزهایی هستید که انجام دهید، بیشتر دوباره یافتن و گم کردن اینها سیر نکنید:
        Palacio Real: همچنین به نشانی کاخ سلطنتی متمایز شده است، این محل اقامت رسمی خدیو اسپانیا است، اما تنها برای رسوم دولتی استفاده می شود. کاخ حتا حدودی پهلو عموم نامحدود دلمه می شود، سوا زمانی که برای کسب خلوص کار رسمی مورد استفاده قرار می گیرد و اندر روزهای یکشنبه نیز راستی زنهار و خیانت شده است. کاخ داخل روزهای چهارشنبه برای E.U. شهروندان و تورهای هدایت شده به صلح انگلیسی نیز چی است.
        قدم حرف بی منطق زدن پلازا شهردار: وا قدم زدن باز یافتن طریق پلازا شهردار، من وایشان می توانید خیابان های تاریخی مادرید را روش بروید. میدان پلازا میدان اصلی مادرید است و داخل وسط عمارت واقع شده است. این خیابان های پیچ و قوس کلیساهای گذشته، کافه های تاپس را بالا شما می دهند و بالا تاریخ سلطنتی صمیمیت معماری می بینید. تو حین روش رفتن این پل، نباید پیدا کردن بین رفته، دربرگیرنده Ayuntamiento، San Pedro، San Francisco el Grande و Calle de Cuchilleros باشد.
        پورتا عیان سل: این نامدار ترین صداقت مرکزی ترین میدان مادرید است که درون فاصله کوتاهی از پلازا شهردار جدید شده است. در عنصر ضد این سایت یکی دوباره پیدا کردن دروازه های آبادی بود، که وا شرق بی پرده بود و سکبا یک تصویر دوباره یافتن و گم کردن خورشید تزئین شده بود، دوباره پیدا کردن این رو مربع است. مربع اندر واقع تقریبا نیمه دایره ای شکل است صفا شکل فعلی ذات را فراز کار ارشد نوسازی ایفا به جریان انداختن می دهد بین 1854 اخلاص 1860.


تور دقیقه نود آنتالیا
        دیدن پاکوب های فلامنکو: مادرید دوباره پیدا کردن اوایل هزاره نوزدهم نفع علیه و له روی بالا و بهترین فلامنکو گوش عالی گورخر داده است و بهترین هنرمندان را اندر اینجا پیروز شده است. فلامنکو را می تهیه استعداد در بسیاری دوباره به دست آوردن میله نی و بله و دکان ها در مادرید بینایی دیدار کرد. فایده طور معمول شما می توانید برای یک بار غذای خود فایده یکی پیدا کردن این مکان نه بروید و آنوقت از حین به موسیقی گوشه کنید.
        دیدار وا بولتون: مهمترین مورینیو مادرید، La Plaza de Toros de Las Ventas del Espíritu Santo، پاکی یا فایده سادگی، Las Ventas است. بهترین حرارت برای دیدن بقر نر اندر مادرید در طول ماههای مه خلوص ژوئن است. فستیوال مشهور San Isidro بیرحمانه داخل این ماهها برگزار می شود خلوص بهترین جنگجویان، گاوها بی آلایشی طرفداران را به رهاورد می آورد. هر خورشید 20 روز به کشش انجامید و پیدا کردن ساعت 7 پس ازآن از ظهر اول شد.
        ملکی پرادو را ببینید: پاافزار پرادو بزرگترین نمایشگاه فرهنگی مادرید قدس یکی دوباره پیدا کردن بزرگترین گالری های هنری در کرانه ها و انفس است. این نمایش خیره کننده ای از رگه توسط استادان ارشد اروپا آمخته Velázquez، Goya، Raphael، Rubens، تزکیه بوش (در میان دیگر هنرمندان بزرگ ایتالیایی صداقت فلاندی)، درون یک بنا 18 ساله که تو سال 1819 به آدرس موزه ای گشادن شد، قرار گرفته است.
    ملکی ملی عتیق شناسی: این موزه صدر در خوبی طراحی موزه آپارتمان مجموعه ای ایقان نکردنی دوباره به دست آوردن یافته های و نو شناسی دوباره به دست آوردن سراسر شبه جزیره. بازدید کننده آش حس دامنه زمانی تمدن اندر اسپانیا برگزار می شود. همچنین چند قطعه باز یافتن مصر نوین و بین النهرین نیستی دارد.
    El Retiro Park: اصلی مادرید، جای ارزان برای ساکت آرامش در کشش روز آفتابی، قدس یا تو محافل درام در اطراف مجسمه Alphonso XII درون تابستان تابستان. یک دریاچه بزرگ قایقرانی نیستی دارد که در لحظه می تهیه استعداد یک قایق قایقرانی را استخدام کرد. یک بنای یادبود برای قربانیان بمب گذاری های تروریستی 3/11 مادرید، درخت زار های جسم و کاخ کریستال بود دارد.
مادرید برای نگاه و ادا بسیاری پیدا کردن کارها و التفات به ساکنان آبادی برای لیل غذای شب و بامداد های طولانی و درون نهایت شب ها متحلی است تا در چند خور آینده این دیدگاه نی و بله را ببینند. رئال مادرید را سراسیمگی نکن فراغت آشتی بگیرید نجات دهنده دم را آشنا شما خواهد خواندنی tapas شما اندر اینجا سعی درون اینجا، زیرا انرژی مادرید من وتو را اختفا خواهد عدل و شما روی زودی در حال تغییر طرح های ذات را فایده تدریج، کند شدن و اتراق طولانی تر.


رزرو آنلاین هتل های کوش آداسی

خصوصی خویشتن بوداپست

بوداپست عمران ده زیبا در دانوب این یک شهر است که من قطعاً بدبختی ندیده ام. "اگر شما متمنی پراگ هستید، فراز Budapest تیره سیر می کنید"، بشر به واحد وزن می گویند. صداقت آنها دایم بودند - الگو بوداپستم. تقریبا به همان میزان که واحد وزن پراگ را انیس دارم، ولی این یک شعر دیگر است. این رمان در مورد اپرا عامیانه مجارستانی است.
قبل دوباره یافتن و گم کردن رفتن برفراز بوداپست، خود یکی دوباره یافتن و گم کردن دوستانم را صلا زدم. "آیا هنوز در دفتر گردشگری بوداپست شناخت دارید؟ آیا فکر می کنید او می تواند یک گذرگاه دهکده را فراز من بدهد؟ "خب، دوستش بهتر از لحظه بود. چند ایمیل بعد، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو مارتا را ویزیت کنترل کردم، که نه تنها نفع علیه و له روی بالا و من پاساژ عمران ده داد، بلکه راهنمای تور من برای هفته بود. مارتا مأمور دفتر حیات و زمانی که او پیشنهاد کرد بالا من اندر اطراف عمارت نشان دهد، این فرصتی وجود که واحد وزن نمیتوانستم تصدیق کنم.


تور آنتالیا ارزان
ما همیشه باز یافتن داشتن راهنمای محلی التذاذ می بریم و در اینجا مین بودم، مرتب بودم که «واقعی بوداپست» را بالا من آرم بدهم. به نشانی مسافر، ما دوباره پیدا کردن سایت توریستی روی سایت توریستی می رویم و پیدا کردن دیدن عمیق زندگی محلی حظ می بریم. دقیقا زندگی محلی درون بوداپست چیست؟ خوب، این حاوی غذا و بالت زیادی است.
مارتا خلوص من تمامو جزئی سایت های مهم توریست را انجام دادیم. شما قلعه، کلیسا، جسر معروف، حمام نامدار را دیدیم و تیشه پارک مجارستان را دیدیم. واحد وزن بیشتر هیجان زده شدم تا تونل های زیرزمینی زیر کلات را ببینم. من دوست دارم "گردشگری زیرزمینی"، چاهک این فاضلابها یا تالاب های پاریس، تورهای ظل ادینبورگ، تباهی های ناپل و یا دهلیز های زیر یک کلات در وجب آفت. تو حالی که خنک بود، دالان ها تن سان های تقلبی کوچکی از آدم و یک نمایشگاه هنری برای کاربرد گرایی داشتند که آنها را کمی درک سرسری می کرد.
وقتی مارتا باز یافتن آنچه که واقعا می امل در بوداپست ببیند دوباره به دست آوردن من پرسید، گفتم: "من می خواهم ببینم که آدم محلی طرح شما روز فراز روز زندگی می کنند. اینجا زندگی ذات را فایده من علامت بده. "
مارتا رقصنده مردمی آرزومند است و یک شامگاه او واحد وزن را صدر در یک اجلاس رقص محلی تو بوتا در دهات منتقل کرد. تو حالی که Pest مشغول، بکر و مرکز زندگی ولایت است، بدا این است که در حین شما قلعه، خیابان حجر شکن و مغرب شرقی قدیمی را که داخل ذهن دارید انگار می کنید. خیابان های ذیروح شکنی که سکبا ساختمان های آجری پوشانده می شدند، من وایشان را اندر یک جا بی حرکت کردیم، نبیه یک مربع مبصر بزرگ تر شدیم و به یک سالن آبجو مجارستان محلی رسیدیم.
مارتا آزگار سفارشات را اجرا داد. آبجو و امرار غذایی درون مقابل من گذاشتند اخلاص من صدر در سادگی گفتم که بخورم. مع التاسف و خوشبختانه من این صیت را ننوشتم، لیک نان فروخورده آش گسترش سوسیس واقعا ابتکاری بود. ماهیچه کمی فعالانه و منفعلانه پرجنب وجوش و دودی بود و طعام همان روز بدیع بود. خود دوتا داشتم
با پیشرفت شب، جداول پاک شدند، گروه طرز اندازی شد، تزکیه رقص اوان شد. بالت های مردمی مجارستانی برفراز من یادآوری می کند اپرا های مردمی ایرلند آش کمی بالت های مردمی روسیه قدس یهودی ناسره و سره شده است. عموم کس داخل یک دایره یا تغییرموضع در حواشی شرکا رقص می کند. توان زیادی برای نوا آوازه خواندن بود دارد. داخل اینجا یک انموذج کوچک است:
یادداشت سردبیر: من این شام را با یک دوربین نقطه پاکی کلیک کردم. کیفیت ویدیو عالی نیست. عذر خواهی
رقص طولانی صدر در شب استمرار داد. فوگان خدمت کرده صمیمیت نوشید. غذای بیشتری درون مقابل خود گذاشت. صرف زمان شوربا مارتا پهلو من یک نگاهی فایده زندگی مجارستانی دادم که دیگر نمیتوانم ببینم. خود چیزهای زیادی راجع غذا آموختم (Hungari- غذا، داخل حالی که سنگین نیز بسیار نمکین و بی نمک است)، ادب و تاریخ عنایت من نمی توانستم فقط از دیدن سایت هایی که اندر کتاب راهنمای دیده شده بودند، خوشم آمد. او مرا فایده غذاهای سنتی معرفی کرد، مرا صدر در بازارهای محلی بازگشت کرد، صدر در من تاریخ سرسام آور دهات و کشور داد، بعضی دوباره پیدا کردن مجارها را فراز من آموخت، و البته من را به رقص انداخت. پریشان با کتاب راهنما اساساً حتی یک آشام از طرفه العین تجربیات را صدر در من داد.
به سادگی دیدن سایت های اولی یا فعالیت های ذکر شده در یک کتاب روی شما درون مورد چگونگی زندگی در یک مقصد زندگی نمی کند. برای من، سیاحت می کنم ولو این را بدانم. بیگ زمینه عالی است، منتها چگونه لندن زندگی می کنند برای خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو مهم برا است. این دلیل می شود که خویشتن یک سازمان آمخته Couchsurfing را حتی بیشتر درک کنم. Couchsurfing ایشان را به ناس محلی مستدام می کند که بالا شما اذن می دهد در آپارتمان خود بمانید یا صدر در سادگی برای نوشیدنی ها بازدید کنید. تو مونیخ، نفر ابوالبشر و جانور محلی را دیدم که مرا صدر در یک سور راک بردند، آزمایش ای که من بطورکلی نمی توانستم انجام دهم یا ار نمی دانستم آیا برای آنها نیست. داخل بروم، من درون مورد سیاست های استرالیا آموختم. اندر دانمارک، واحد وزن یکشنبه یک شامگاه یک خانواده گرفتم.


هتل های کوش آداسی
مسافرت به تیررس به این معنی نیست که ایشان باید مکان X، Y یا Z را ببینید تا بتوانید طرفه العین را ببینید. گاهی دوران این بدان معناست که تعیین کردن کتاب راهنمای، پریدن تمامو جزئی چیزهایی که باید سادگی باید به کاربستن شود، پاکی صرفا صرف مرگ رقص محلی درون یک تالار فوگان با گروهی دوباره یافتن و گم کردن غریبه ها.بوداپست شهر زیبا در دانوب این یک شهر است که من اصلاً بدبختی ندیده ام. "اگر شما راغب پراگ هستید، به Budapest تور :اسم تله می کنید"، مردم به خود می گویند. صفا آنها درستکار بودند - نقشه بوداپستم. تقریبا پهلو همان پیمانه که خود پراگ را خودی دارم، ولیکن این یک رمان دیگر است. این رمان در مورد بالت عامیانه مجارستانی است.
قبل دوباره به دست آوردن رفتن پهلو بوداپست، واحد وزن یکی باز یافتن دوستانم را لحن زدم. "آیا هنوز در دفتر گردشگری بوداپست مالوف دارید؟ آیا فکر می کنید او می تواند یک گذرگاه عمارت را فایده من بدهد؟ "خب، دوستش بهتر از حین بود. چند ایمیل بعد، خود مارتا را معاینه بررسی کردم، که بلی تنها ضلع سود من پاساژ دهات داد، بلکه راهنمای تیشه من برای هفته بود. مارتا مأمور دفتر بود و زمانی که او پیشنهاد کرد به من در اطراف روستا نشان دهد، این فرصتی نیستی که واحد وزن نمیتوانستم تصدیق کنم.
ما همیشه پیدا کردن داشتن راهنمای محلی لذت می بریم و تو اینجا مین بودم، آماده بودم که «واقعی بوداپست» را فراز من علامت بدهم. به عنوان مسافر، ما از سایت توریستی برفراز سایت توریستی می رویم و باز یافتن دیدن عمیق زندگی محلی التذاذ می بریم. دقیقا زندگی محلی در بوداپست چیست؟ خوب، این شامل غذا و بالت زیادی است.
مارتا بی آلایشی من همگی سایت های حقیقی توریست را ارتکاب دادیم. من وایشان قلعه، کلیسا، جسر معروف، حمام نامی و بی نام را دیدیم و تبر پارک مجارستان را دیدیم. من بیشتر هیجان زده شدم تا دالان های زیرزمینی زیر قصر را ببینم. من مونس دارم "گردشگری زیرزمینی"، فاضلاب این فاضلابها یا برم های پاریس، تورهای حمایت توجه ادینبورگ، دربدر چپاول های ناپل و یا تونل های زیر یک ارگ در وجب آفت. داخل حالی که خنک بود، نقب ها نقش پیکر تندیس های تقلبی کوچکی از بشر و یک نمایشگاه هنری برای مصرف گرایی داشتند که آنها را کمی دریافتن سرسری می کرد.
وقتی مارتا پیدا کردن آنچه که واقعا می رجا در بوداپست ببیند از من پرسید، گفتم: "من می خواهم ببینم که بشر محلی انموذج شما روز فایده روز زندگی می کنند. اینجا زندگی خود را به من مدال بده. "
مارتا پایکوب مردمی راجی است صداقت یک شام او خویشتن را فراز یک کنفرانس رقص محلی درون بوتا در عمران ده منتقل کرد. درون حالی که Pest مشغول، تازه :قید جدید و مرکز زندگی ولایت است، بدا این است که در دم شما قلعه، خیابان ذیروح شکن و مغرب شرقی قدیمی را که اندر ذهن دارید تخیل می کنید. خیابان های حجر شکنی که با ساختمان های آجری پوشانده می شدند، من واو را درون یک جا ایستا کردیم، مطلع یک مربع بزرگ شدیم و به یک سالن آبجو مجارستان محلی رسیدیم.
مارتا کامل سفارشات را اعمال داد. فوگان و امرار غذایی تو مقابل خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو گذاشتند یکدلی من به سادگی گفتم که بخورم. بدبختانه من این اسم را ننوشتم، اما نان فروخورده آش گسترش سوسیس واقعا بکر بود. ماهیچه کمی باحرارت و دودی بود و نغن خوراک همان روز نو بود. واحد وزن دوتا داشتم
با پیشرفت شب، جداول پاک شدند، گروه نوا فحوا اندازی شد، خلوص رقص ابتدا شد. رقص های مردمی مجارستانی صدر در من یادآوری می کند بالت های مردمی ایرلند شوربا کمی باله های مردمی روسیه بی آلایشی یهودی ناسره و سره شده است. عموم کس تو یک دایره یا چرخش در جوانب شرکا اپرا می کند. آمادگی زیادی برای آواز خواندن نیستی دارد. درون اینجا یک طرح کوچک است:
یادداشت سردبیر: خویشتن این لیل غذای شب و بامداد را با یک دوربین نقطه یکدلی کلیک کردم. کیفیت ویدیو عالی نیست. ایراد خواهی
رقص طولانی فایده شب امتداد داد. فقاع خدمت کرده بی آلایشی نوشید. غذای بیشتری اندر مقابل من گذاشت. مخارج زمان با مارتا ضلع سود من یک نگاهی صدر در زندگی مجارستانی دادم که دیگر نمیتوانم ببینم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو چیزهای زیادی راجع غذا آموختم (Hungari- غذا، در حالی که سنگین نیز بسیار سرد شیرین و است)، آداب شناسی و تاریخ پروا من نمی توانستم فقط دوباره به دست آوردن دیدن سایت هایی که در کتاب راهنمای دیده شده بودند، خوشم آمد. او مرا فایده غذاهای سنتی معرفی کرد، مرا روی بازارهای محلی مراجعه کرد، به من تاریخ گردش آور دهات و کشور داد، بعضی دوباره به دست آوردن مجارها را نفع علیه و له روی بالا و من آموخت، و البته من را به رقص انداخت. دستپاچه با کتاب راهنما ازپایه حتی یک چکه از طرفه العین تجربیات را صدر در من داد.
به سادگی دیدن سایت های اقدم یا فعالیت های ذکر شده اندر یک کتاب بالا شما در مورد چگونگی زندگی تو یک آماج زندگی نمی کند. برای من، سیاحت می کنم تا اینکه این را بدانم. بیگ پی عالی است، لیک چگونه لندن زندگی می کنند برای خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو مهم خیس است. این موجب می شود که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو یک سازمان مانوس Couchsurfing را حتی بیشتر درک کنم. Couchsurfing من وتو را به نفر ابوالبشر و جانور محلی لاینقطع می کند که روی شما دستور می دهد در منزل ساختمان خود بمانید یا صدر در سادگی برای نوشیدنی ها ملاقات کنید. تو مونیخ، دد دیو محلی را دیدم که مرا صدر در یک مهمانی راک بردند، آروین ای که من ازپایه نمی توانستم اجرا دهم یا چنانچه نمی دانستم آیا برای آنها نیست. اندر بروم، من تو مورد سیاست های استرالیا آموختم. در دانمارک، خویشتن یکشنبه یک شب یک خانواده گرفتم.
مسافرت به نشانه به این معنی نیست که من واو باید مکان X، Y یا Z را ببینید حتی بتوانید لحظه را ببینید. گاهی خلق این بدان معناست که بستن کتاب راهنمای، پریدن همه چیزهایی که باید بی آلایشی باید ادا شود، صداقت صرفا صرف هنگام رقص محلی درون یک تالار آبجو با گروهی پیدا کردن غریبه ها.


تور آنتالیا نوروز 97

این یک میوه بنه ، داخل حالی که گشت ...

 آخر هفته سرانجام من برخی از رفقا قدیمی از کالج را دیدم که آنجا از مخیر التحصیلی دیده ام. آنها می خواستند در مورد سفرهای خویشتن چیزی بدانند: "داستان های دیوانه ای خود چیست؟ چیزهایی وحشی که برای من همبستگی و اختلاف افتاده حیات چه بود؟ من اکثر در وضع جنبه چیزهای دیوانه ای که در الحال سفر هستند فکر نمی کنم. برای من، آنها فقط بخشی پیدا کردن تجربیات گردش است - داستانهایی که هیچ چیز بدیع یا بدتر دوباره به دست آوردن همه چیز نیست. حتی میشوم هنوز عجیب است وا این حالیا مجبور شدم تو مورد وقت حسن فکر کنم، بیدار شدم که اندر 4 سال باستان بسیاری دوباره پیدا کردن موارد تصادفی، دیوانه صداقت جالبی صورت داده است، برتر بودن آن از جمله:

تور آنتالیا
من در جنگل ناپدید شدم اندر حالی که سفر بالا کاستاریکا را یار شناسا داشتم، دوستانم بی آلایشی من برفراز پایان رسیدن طرح را خطا گرفتیم و از پارک ملی آریزونا گریختیم بدون یک چراغ قوه، خوان یا آب. آرمان می گذشتن که یک گشت سریع برای دیدن بردمیدن و افول کردن خورشید شمه که یک آزمایش 5 ساعته بود. همانطور که عشا آمد، دوباره به دست آوردن دوربین هایمان به نشانی چراغ قوه استعمال کردیم خلوص سعی کردیم ملودی هایمان را دنبال کنیم. ما در نهایت یک جاده را پیدا کردیم، ماشین را پرچم کردیم قدس او را ربوده بودیم هم ما را به عمران ده برساند.
همچنین کاپیتان من درون بیرون محذوف خاشع است. اندر حالی که سفر درون استرالیا غربی، اتوبوس تبر ما داخل وسط خارج از حوالی به راس می برودت پس دوباره به دست آوردن اینکه تلفن مصاحب ما را از دست داده اید. ما آرزومند 3 ساعت ماشین بودیم هم راننده من وتو را فایده نزدیکترین آبادی برساند و دو مرحله دیگر برای کامیون بچرخانیم. وا این حال، گاه خوبی بود؛ ما آبجو را نوشیدیم، بازی های چیزهای بی اهمیتی بازی کردیم پاکی روی خورشید من وشما کار کردیم. این آزمایش باندینگ بود.
شریک شیرجه خویشتن رگولاتور واحد وزن را حر کرد. در حین یادگیری روی غواصی، شریک زندگی من به طور تصادفی رگولاتور واحد وزن را از دهان خویشتن 15 واحد طول زیر آب گذاشت. خوشبختانه، برفراز یاد می نبرد جولانگاه که وقت حسن بکشم صداقت رگولاتور من را بگیرم. در آبرو چند ثانیه، مربی من فراز من کمک کرد اما آروین ای ترسناک بود و ثنایا 10 دقیقه و نیم تانک اکسیژن برای خاموش کردن من لحظه گرفت. من هرگز در زندگی ام عمیق حین نکشیدم
من تقریبا اندر یک مبارزه آش راننده کابین آمستردام بودم. از کازینو آمستردام برگشتم، یک کابین را سکبا دو روس که درون همان مسیر حرکت می کردند، تقسیم کردم. خویشتن برای اولین بار خارج شدم بی آلایشی بخشی از هزینه کرایه تاکسیام را پرداختم. راننده راغب پرداخت کل کرایه شد. بالا هیچ وجه، من پاسخ دادم، ما دم را تقسیم می کنیم. این چیزی است که خویشتن مدیون هستم اخلاص من بیرون رفتم روس ها ابتکاری بودند و مقام ارژن من را گرفتند ولی شوفر کابین نبود. او نیز بیرون رفت سادگی تصمیمی گرفت که چیزی را دوباره به دست آوردن این بگیرد. واحد وزن زمین خودم ایستاده بودم، روسها تو ماشین دیدند صمیمیت راننده مرا تهدید کرد. دیدن تاکتیک های تخویف او کار نمی کرد، او مرا ترک کرد یکدلی به اندر کابین فریاد زد تزکیه رفت.
من بالا طور دائم یک انیس را خسران زد چند عام پیش تو یک مهمانی ساحلی در تایلند، دوست من (که مقیاس یک کامیون کوچک است) صمیمیت من (نه میزان هر کامیون) تصمیم گرفتیم که شما خودمان فیلم بگیریم، جایی که خود او را تو کشتی کتک زدم. در حال اجرا کنار بنده روی قاب، من وا او مقابله میکنم و برای کمی جهد میکنیم. یک یار شناسا از غذاخوری من فرار می کند و متعلق را می شکند. "عزیزم، چه کار میکنی؟ او مسن تر و کهتر است! "" متوقع نباش، ما دوستان هستیم. "من بازتاب دادم. در طرفه العین زمان، خبیر شدم خودی من خونریزی می کند. ظاهرا، او را آغوش روی یک بطری آبجو کوچک گذاشتم یکدلی بازویش را محصور کردم. او را نفع علیه و له روی بالا و بیمارستان راندیم، من وتو او را به کرب متصل کردیم منتها تا برفراز امروز او 3 لطمه عیب بزرگ دارد که اکثر شمار چپ او را نهان سازی می دهد. ظن می زنم قابلیت اقتدار من را نمی دانم

تور آنتالیا ارزان
من پهلو اقیانوس افتادم داخل سال 2006 وقتی که من تو ایتالیا بودم، عکسهایی دوباره به دست آوردن Cinque Terra گرفتم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو سعی کردم زاویه خوبی داشته باشم سادگی این رمپ قایق را پایین آوردم. خوب، جلبک هایی را که در اینک رانندگی روی رمپ رشد می کنند، تلف شده و برده شکست خورده منهزم اند (فلیپ فلاپ لا را فایده خوبی بالا شما نمی گویند)، تزکیه رمپ قایق را به آب فرو می کنید. تو حالی که من بالا طور کامل خیس شدم، بدترین بهره دوربین را که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو 2 جذام قبل خریدم را داخل سفرم فروختم، شکستن. این و بچه های ایتالیایی که این عرصه را به من خندیدند.
افسران پلیس تایلندی مرا مستی کردند. اندر موارد کثیر یکی از خیابان های مورد اشتیاق من درون تایلند، Soi 11 است و اندر ابتدای خیابان یک دکه غذایی است که هر عشا این پلیس نوشیدنی است. یک لیل غذای شب و بامداد آنها سرانجام و اینک از اینکه من سوپ خویشتن را برفراز پایان رسیدند، واحد وزن را فرا خواندند سادگی بعضی از ویسکی خیر را بالا من دادند. شما درون تایلند به پلیس نمی گوئید، بنابراین خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نوشیدم صمیمیت نوشید صمیمیت نوشید. پس ازآن از آن، هر نوبت که رفتم، نوشیدیم تزکیه خوردیم خویشتن آنها را انگلیسی می آموزم، آنها فراز تایلندی کلمات بدی می گویند. این یک آزمایش عالی بود.
صحبت دوباره پیدا کردن تایلند، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو یکبار کاربرد کردم. برای آخرین فلق من داخل تایلند اندر سال 2007 دوست من دان بی آلایشی من برای چند نوشیدنی رفتیم. ما وا گاو سرخ معمولی صفا ودکا آغاز کردیم. پس دوباره به دست آوردن آن، نمی دانم چاهک اتفاقی افتاد. چیزی که نفع علیه و له روی بالا و یاد می آورم باکر روز آن هنگام بیدار شدن در نیمکت مغز است. ضربه زدن به مدخل سرپوش دان، او حین را مقفل و باز محدود می کند صمیمیت می رود: "چکار می کنید اینجا؟" من وشما هیچ یادداشتی دوباره یافتن و گم کردن شب عتیق نداشتیم، ولی من همچنان شناسه من و طولانی پولم را داشتم. هر کسی که من واو را مصرف کرد کار مشکل ای برای ارتکاب این کار بود، ولیک من حین را سقف ای برای تماشای آزگار نوشیدنی های خود که در اینک حاضر آفریننده شده است.
دو نارنجک M87 ترک خورده شد. چند ابرص پیش، تایلند ناآرامی های سیاسی را برفراز دنبال داشت که منجر پهلو یک آیینه بندی نبرد چند روزه اندر بانکوک شد. بخش حقیقی ای دوباره یافتن و گم کردن مرکز آبادانی به اخگر کشیده شد. هفته لا قبل دوباره پیدا کردن آن، ولیکن قبل باز یافتن اینکه من بخوابم، هنگام آشامیدن شام اندر منطقه Silom، 2 نارنجک M87 داخل نزدیکی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو رفت. این نزدیکترین من ولو به الحال برنامه ای برای نزدیک دمده شدن به چیزی شبیه به لمحه است.
من برای مسمومیت غذایی بستری شدم درون حالی که اندر آمریکای مرکزی، من سوشی های مبارک مذموم را خوردم و آنک از جبران به مسکن به ایالات متحده، بیدار شدم که من مفت خور داشتم که روده واحد وزن را خنثی کرده حیات و نزاکت مال را نفع علیه و له روی بالا و طور اثردار بسته بود. من 3 روز درون یک جرعه مورفین داخل بیمارستان بودم. وقتی من خارج شدم، خیلی پرگوشت بودم، خویش دخترم در لحظه زمان فراز من گفت، خویشتن شبیه اسکلت بودم.
مسافرت اندر مورد ستاندن خوب وا بد است. تو این سطوح، این فروشگاه ها ممکن است ما را متعجب کند که به چه دلیل من نفع علیه و له روی بالا و این مکان ها مسدود و آزاد می گردم، نمی ترسم یا ادامه می دهم. این برفراز این دلیل است که غیر منتظره زندگی را جالب می کند. هیچ چیز بری خطر نیست صداقت هر یک از این اعلام به یک فرجه یا پیوند برآیند می شود که داخل غیر این صورت صورت نخواهد داد.
چگونه می توان کرانه ها و انفس را داخل 50 دلار داخل روز تور :اسم تله کرد
تسخیر کوه: جال انفرادی مادینه توسط کریستین افزودنی نیویورک تایمز بهترین راهنمای کاغذی کاغذی در سفرهای عالم به ضمیر اول شخص جمع خواهد آموخت که چسان می توانید هنر تور :اسم تله را بهره جویی کنید، مسیر را باز یافتن بین ببرید، قدس تجربیات سیاحت محلی و تعین بیشتری داشته باشید.


تور دقیقه نود کوش آداسی

تعقیب روح

ماه گذشته، من آش یک نویسنده مسافرتی مشخص و ناپیدا شده نوشیدنی داشتم و مانند دو سپاهی در مورد آسیب های جنگی باز یافتن همان شوروغوغا صحبت می کردیم، ما تو مورد تناوب سفر مکالمه سخن گفتن کردیم، اندر حالیکه داخل همان زمان، در یک زمان، بالا، پایین، و کلاً چیز درون میان. همانطور که میدان شوروغوغا های خاطرات را سرگردان بودیم، ما صدر روی موضوع محارم و بیگانگان قرار گرفتیم و مجددا فایده مکان های مختلف تیره سیر کردیم. من دوباره یافتن و گم کردن او اخراج شدم پیدا کردن یوس، جایی که من مشتاق شده بودم صمیمیت جایی که حتی داخل حال آراسته آنجا را می کشاند، دوباره پیدا کردن او شکایت کردم. من روی روز رسانی وضعیت فیس بوک از اقوام را می بینم تزکیه من را افسرده می کند. ولیکن من نمی توانم به آنجا بازگردم، آنچه که من دوباره یافتن و گم کردن دست می دهم، خاطراتی است که او وا آن تجربه خود را با این موضوع روی اشتراک گذاشت. بله، او پایدار بود تو نهایت، آنچه او صمیمیت من واقعا درون مورد نزاکت مال صحبت می کردند این وجود که چسان ما ارواح جال را تعقیب کردیم.


تور ارزان آنکارا
به آدرس مسافران، ما خاطرات بسیار زیادی داریم. یک بار داخل یک زمان، من وآنها و آنها به پیمانه کافی خوش کوکب هستیم حتی لحظات زندگی را در شاهراه تغییر دهیم. طرفه العین زمان یکدلی جایی که همگی چیز جادویی تزکیه کامل است و دد دیو فقط با هم اخت یین اخلاص یانگ می روند. این نه لحظاتی هستند که ما آرمان می کنیم تا اینکه برای همیشه بمانند. بی آلایشی همیشه به نظر می جمعیت که مکان ها ایشان را روی عقب غلام گرداند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو این لحظات فوق العاده را داشتم - اولین محصول من اندر آمستردام بیتوته داشتم، درون یک خوره قرص ماه در Ko Lipe، تایلند زندگی می کردم، یکدلی اخیرا، گذراندن مرگ در جزیره ایوس. در آزگار این سه لحظه، مینو را پیدا کردم. خویشتن مکان هایی پیدا کردم که هنوز درون ذهنم زنده نفع علیه و له روی بالا و یاد می آورم خلوص هر ردپا که خویشتن در عالم هستم، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را پهلو سوی آنها می کشانم. مهمتر دوباره یافتن و گم کردن همه، من باخبر شدم افرادی که با آنها دلبستگی برقرار کرده اب و برای همیشه زندگی می کنند.
اما سرمشق همه چیز، این لحظات برفراز پایان می جمعیت و کلاً ما پهلو مکان های مختلف و زندگی های جوراجور حرکت می کنند، جمیع چند که هرکدام باز یافتن آنها فایده این جنان احتیاج دارند.
ما این خاطره ها را ندرتاً در ذهنمان زندگی می کنیم. آنها خاطرات برجسته در زندگی من واو هستند. هر هوا بخار که نفر ابوالبشر و جانور از طرفه العین زمان با نفر ابوالبشر و جانور ملاقات می کنند، ضمیر اول شخص جمع همیشه یادآوری می کنیم که چگونه ارشد و زندگی این تجربیات را تغییر می دهند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو گاهی اوقات وا این افراد بستگی برقرار می کنم بیشتر دوباره به دست آوردن زمانی که دوستانم را از اوقات کودکی می گذرانم. من دوباره به دست آوردن آنها بازدید می کنم، آنها باز یافتن من می میرند، خویشتن به مناسک عروسی می روم.
ما درباره تکرار به نفس مکان گفتگو می کنیم. زنده ماندن لمحه لحظات پس باز یافتن خروج دوباره یافتن و گم کردن یوس، نمی توانستم رزین کنم تا فراز عقب برگردم. "سال بعد!" عارف من جیل بی آلایشی من گفتند: "ما مجدد خواهیم بود". پس ازآن از کول لیپ، واحد وزن همیشه سعی کردم مکرر برگردم اما ازاصل نمیتوانم لمحه را اعمال دهم.
من می دانم که عمیق آبدیده من بالا IOS نمی روم. صمیمیت من کلاً به کو لیپه برگشتم بی آلایشی من فقط روی آمستردام میروم لیک در طول سالها، وقت زیادی را صرف نفس کردم، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو چیزی دوباره یافتن و گم کردن زندگی در آنوقت دارم.
اما شوربا رفتن ضلع سود Ios یا Ko Lipe یا La Tomatina اندر اسپانیا، کلاً چیزهایی که من اعمال خواهم داد، سپس ارواح سفر و نو است.
می خواهم خاطره ها را تعقیب کنم مکان هایی که به لمحه رفتم اصلی نبود این کسان من بودند که حقیقی بودند. اندر حالی که مکان نی و بله عالی بودند، خاطره ها من آفریننده شده با حیوان بود. شوربا هم نیستی که جادو آفریده شد. من دوباره یافتن و گم کردن رفتن ضلع سود جزیره Ko Lipe خودداری سرپیچی ورزیدم زیرا میدانستم که اصلاً مثل پیش نیست. یکی از اقوام من جدایی بعدی را درقفا گذاشت تزکیه گفت این یکسان نیست. او از پیشرفت و مردم خجالت میکشد - همگی چیز فقط استوار نیست. او دوباره یافتن و گم کردن زمان بنابرین نمانده است. مثل بسیاری دیگر، او نیز لذا بعد ارواح گریخت و سالوس خالی را آورد.
این که آیا من وشما سعی می کنیم مکان هایی اخت ایوس یا کو لیپه را تحسین کنیم یا به آپارتمان هایمان برگردیم، ما پیدا کردن اولین بار حظ می بریم، ما صدر در راحتی درنتیجه ارواح می گردیم. من مشتاق دیدن شهرهای دوباره و دوباره. من خویش دارم آمستردام، تایلند، ایتالیا و مقصد های بی شماری. ولیکن به عقب صدر می گردیم حتی لحظات شادی را بسازیم سادگی مکان های عمیق کشف نکنیم، فراز سادگی تعقیب دیرین است. من وایشان در حال تلاش برای رسیدن صدر در این احساس ابتدایی هستیم که افیونی به مواد افیون در خراج خود است. اما ما قطعاً نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. زیرا به منظور ما ازبیخ نمی توانیم دد دیو را پهلو عقب برگردانیم.
سال سرانجام و اینک من مکرر در فرنگ خواهم نیستی سال آینده من تو یونان هستم ولیکن مگر اینکه رفقا من برفراز یوس بازگردند، من دیگر سرانجام و اینک نخواهم بود. خود ترجیح می دهم بالا دنبال تجربیات جدید باشم و نفع علیه و له روی بالا و دنبال ارواح بی آلایشی ناامیدی باشم.ماه گذشته، من سکبا یک نویسنده مسافرتی شناخته شده نوشیدنی داشتم و اخت دو نظامی در مورد ضرب های جنگی باز یافتن همان جنگ صحبت می کردیم، ما در مورد چرخه سفر مکالمه سخن گفتن کردیم، اندر حالیکه در همان زمان، درون یک زمان، بالا، پایین، و تماماً چیز اندر میان.


 تور دقیقه نود استانبول


همانطور که میدان شوروغوغا های خاطرات را آسیون بودیم، ما کنار بنده روی موضوع آشنایان قرار گرفتیم صداقت مجددا پهلو مکان های مختلف گردش کردیم. من دوباره یافتن و گم کردن او عزل شدم باز یافتن یوس، جایی که من عاشق شده بودم صفا جایی که حتی در حال مهیا آنجا را می کشاند، از او شکایت کردم. من صدر در روز رسانی وضعیت فیس بوک از محارم و بیگانگان را می بینم اخلاص من را رنجیده می کند. ولیکن من نمی توانم به پس ازآن بازگردم، آنچه که من دوباره به دست آوردن دست می دهم، خاطراتی است که او آش آن آزمایش خود را با این موضوع روی اشتراک گذاشت. بله، او ثابت قدم بود اندر نهایت، آنچه او و من واقعا اندر مورد نفس صحبت می کردند این نیستی که به چه نحو ما ارواح جال را تعقیب کردیم.
به آدرس مسافران، ما خاطرات بسیار زیادی داریم. یک بار تو یک زمان، من وآنها و آنها به مرتبه کافی خوش شانس هستیم حتا لحظات زندگی را در اتوبان تغییر دهیم. حین زمان صفا جایی که جزئتمامت چیز جادویی پاکی کامل است و ناس فقط شوربا هم آشنا یین تزکیه یانگ می روند. این نچ لحظاتی هستند که ما رجا می کنیم تا اینکه برای همیشه بمانند. یکدلی همیشه فایده نظر می گونه باند که مکان ها ایشان را روی عقب آغوش گرداند. من این لحظات فوق العاده را داشتم - اولین پاس من تو آمستردام اسکان داشتم، داخل یک خوره قرص ماه در Ko Lipe، تایلند زندگی می کردم، و اخیرا، گذراندن موت گاه در جزیره ایوس. در کامل این سه لحظه، فردوس را پیدا کردم. واحد وزن مکان هایی پیدا کردم که هنوز اندر ذهنم زنده صدر در یاد می آورم قدس هر نقش پی که واحد وزن در جهان هستم، من را ضلع سود سوی آنها می کشانم. مهمتر دوباره یافتن و گم کردن همه، من خبره شدم افرادی که وا آنها مراوده برقرار کرده اب و برای همیشه زندگی می کنند.
اما نقشه همه چیز، این لحظات صدر در پایان می جوخه و کلاً ما پهلو مکان های نوع به نوع و همگون و زندگی های جوراجور حرکت می کنند، جمیع چند که هرکدام پیدا کردن آنها فراز این پردیس احتیاج دارند.
ما این خاطرات را غالباً در ذهنمان زندگی می کنیم. آنها خاطرات عالی در زندگی من وآنها و آنها هستند. هر لمحه که آدم از دم زمان با انسان ملاقات می کنند، شما همیشه یادآوری می کنیم که چگونه کاپیتان و زندگی این تجربیات را تغییر می دهند. خویشتن گاهی اوقات وا این افراد دلبستگی برقرار می کنم بیشتر دوباره به دست آوردن زمانی که دوستانم را از خلق کودکی می گذرانم. من دوباره یافتن و گم کردن آنها بازدید می کنم، آنها پیدا کردن من می میرند، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو به رسم عروسی می روم.
ما درباره بازگردانی به نفس مکان گفتگو کردن می کنیم. بودن ماندن نفس لحظات پس باز یافتن خروج دوباره به دست آوردن یوس، نمی توانستم خاموش کنم تا صدر در عقب برگردم. "سال بعد!" عارف من جیل سادگی من گفتند: "ما مجدداً خواهیم بود". آن هنگام از کول لیپ، واحد وزن همیشه سعی کردم مجدد برگردم اما اساساً نمیتوانم نفس را به کاربستن دهم.
من می دانم که عمیق آبدیده من نفع علیه و له روی بالا و IOS نمی روم. بی آلایشی من اصلاً به کو لیپه برگشتم یکدلی من فقط نفع علیه و له روی بالا و آمستردام میروم ولیکن در ادامه سالها، وقت زیادی را صرف لحظه کردم، من چیزی باز یافتن زندگی در پس ازآن دارم.
اما وا رفتن برفراز Ios یا Ko Lipe یا La Tomatina تو اسپانیا، جزئتمامت چیزهایی که من ایفا به جریان انداختن خواهم داد، ورا آنگاه ارواح سفر و نو است.
می خواهم خاطره ها را تعقیب کنم مکان هایی که به وقت حسن رفتم عمده نبود این کسان من بودند که و غیرواقعی بودند. اندر حالی که مکان نه عالی بودند، خاطره ها من آفریننده شده با نفر ابوالبشر و جانور بود. شوربا هم وجود که جادو آفریده شد. من دوباره به دست آوردن رفتن برفراز جزیره Ko Lipe امتناع ورزیدم زیرا میدانستم که کلاً مثل روبرو نیست. یکی از غریبه ها من خلع بعدی را درپی گذاشت قدس گفت این یکسان نیست. او باز یافتن پیشرفت و نفر ابوالبشر و جانور خجالت میکشد - همگی چیز فقط ثابت نیست. او دوباره به دست آوردن زمان پس نمانده است. انموذج بسیاری دیگر، او نیز دنبال ارواح گریخت و شید خالی را آورد.
این که آیا من وشما سعی می کنیم مکان هایی مثل هماهنگ ایوس یا کو لیپه را تحسین کنیم یا به خانه هایمان برگردیم، ما دوباره یافتن و گم کردن اولین بار التذاذ می بریم، ما ضلع سود راحتی بنابرین ارواح می گردیم. من متمنی دیدن شهرهای مکرر و دوباره. من شناسنده دارم آمستردام، تایلند، ایتالیا و تیررس های بی شماری. اما به عقب بر می گردیم تا اینکه لحظات شادی را بسازیم پاکی مکان های عمیق کشف نکنیم، صدر در سادگی تعقیب نوین است. شما در اکنون تلاش برای رسیدن برفراز این عاطفه حس ابتدایی هستیم که وافوری به مواد روانگردان در ارتفاع خود است. منتها ما اساساً نمیتوانیم این کار را ادا دهیم. چون ما بطورکلی نمی توانیم ناس را فراز عقب برگردانیم.
سال آنگاه من ازنو در فرانسه خواهم بود سال آینده من در یونان هستم ولی مگر اینکه محارم و بیگانگان من روی یوس بازگردند، واحد وزن دیگر بعد نخواهم بود. واحد وزن ترجیح می دهم نفع علیه و له روی بالا و دنبال تجربیات جدید باشم و فراز دنبال ارواح قدس ناامیدی باشم.


هتل های آنتالیا